دکتر حاج حسین الله کرم
شما را بیشتر یک آدم سیاسی میشناسیم. آیا با ورزش هم سر و کار داشتید؟
در دوران نوجوانی از بسکتبالیستهای خوب در دارالفنون بودم و بعدها در رشتههای مختلف ورزشی فعالیت کردم. در فوتبال هم جزو دسته سوم باشگاههای تهران در قبل از انقلاب بودم.
حتما مهاجم بودید؟
دقیقا، هافبک هجومی بودم .
آقای الله کرم ! آبی هستید یا قرمز؟
بیشتر بچههای حزب الهی قبل از انقلاب به خاطر مخالفت با تیمسار خسروانی، رئیس دستگاه ورزش و تیم وابسته دستگاه یعنی تاج ، پرسپولیسی بودند من هم یکی از آنها هستم. البته الان هم برایم خیلی فرقی نمیکند ولی اگر اصرار دارید هنوز همان رنگ قرمز را دوست دارم .
شما هنوز هم جزو انصار حزب الله هستید؟
جریانهای حزب اللهی متعدد هستند و بنده سعی کردم حالت وسط را در بین همه آنها داشته باشم.
یک زمانی یادم هست در کیهان ورزشی از رئیس سازمان ورزش پرسیدند چرا بچههای حزب الهی را به ورزش دعوت نمیکنید. آقای هاشمیطبا گفت نمیتوانیم سوت بزنیم که آنها بیایند! به نظر شما بچههای حزب الهی توانستهاند وارد ورزش ایران شوند؟
ما با مسائل مختلف در بعد از انقلاب دست و پنجه نرم کردیم. در دوران ده سال اول انقلاب که عمدتا بچههای حزب الهی به جبهه و جنگ رفتند و افتخارشان به شهادت رسیدن بود. بعد از آن ما مواجه شدیم با دیدگاه تکنوکراتها که اساسا توجهی به تعهد و تخصص نداشتند. تخصص را صرفا با نگاه سیاست زده میخواستند. این دوره کارگزاران هشت سال ادامه داشت. بعد که شاهد دوران اصلاحات خاتمی هستیم که متأسفانه به سمت اصلاحات نرفتیم ، به سمت نوعی تجدیدنظر طلبی در ساخت سیاسی و فرهنگی پیش رفتیم و البته در چنین فضایی جایی برای نیروهای حزب الهی یافت نمیشد، بلکه با نگاه خاصی مسائل جامعه اسلامی را نگاه میکردند. دیدگاه سکولاریسم رشد یافته در این دیدگاه ، موجب بکارنگرفتن نیروهای حزب الهی میشد، ولی در دوران احمدی نژاد این افراد به کار گرفته میشوند ،البته نه به طوری که انتظار میرفت چرا که بدنه بوروکراسی سیاست زده ما پذیرش و سرعت لازم را در این سطح ندارد.
در این برنامه سعی میکنیم از نگاه سیاسی به ورزش وارد شویم. المپیک آسیایی چین به نظر شما یک رویداد صرفا ورزشی است یا در لایه های درونی تر باید سیاستمداران را در پشت این بازیها باید ببینیم؟
بازیهای المپیک برای دوستی کشورها و ایجاد صلح بین آنها طراحی شد و من فکر میکنم ماهیت آن خصوصا از تغییر ساختار سیاسی جهان به جهان تک قطبی و بعد به دو قطبی دچار یک تغییرات جدی شد. امروز در جهان تک قطبی و گذار به جهان چندقطبی میتوانیم بررسی کنیم. به نظر من الان ما همچنان در جهان تک قطبی شاهد سیاسی شدن ورزش خواهیم شد و اگر یک جهان چند قطبی داشته باشیم شاید بشود از سیاسی شدن ورزش بکاهیم.
الان چین در روز اول نوزده مدال طلا گرفته. غیر از منظر اقتصاد سیاسی، آیا این نمایانگر برتری کشور چین نسبت به سایر کشورهای آسیایی است؟
از آنجایی که ما در حال گذار از جهان تک قطبی به جهان چند قطبی هستیم، کشورهایی که خودشان را در حد ورود به آن جهان چند قطبی و تصمیم گیری در جهان چند قطبی قرار می دهند، سعی می کنند در عرصه های بین المللی خصوصا در ورزش بتوانند جایگاه مناسبی را داشته باشند.
چین یکی از کشورهای چند قطبی آینده است؟
در جهان چند قطبی چین ، جهان اسلام و حتی برزیل می توانند در کنار قدرتهای اروپایی و امریکا قرار بگیرند.
به نظر شما کشور ما چه بهرهبرداری سیاسی میتواند بکند از رویدادی مثل المپیک آسیایی؟
کشور ما از نظر سیاسی هم توجهاش به مسائل داخلی است و هم خارجی . اساسا امروز دیدگاه به ورزش و موفقیت در ورزش تأثیرات سیاسی خودش را دارد و یا فضای موجود کشورها را به آن سمت هدایت میکند که بتوانند بهره گیری سیاسی از چنین وضعیت های بین المللی داشته باشند. کشور ما هم در جهان کنونی زندگی می کند و از این رو می بینید که مسئولین ورزش مقام چهارمی را پیش بینی میکنند که می تواند دیدگاه سیاسی خوبی هم داشته باشد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ورزشیها از حضور سیاسیون و اقتصادیها در ورزش انتقاد میکنند.به نظر شما حضور این دوستان کمکی به ورزش ایران کرد؟
ورزش ایران نسبت به کشورهای دیگر کمی متفاوت است. ما نمیتوانیم تنها وضعیت ورزش و تأثیرگذاری ویژه آن را به تنهایی ببینیم، بلکه باید روابط بین کشورها در وضعیت کنونی جهان را مشاهده کنیم. شاید بهترین حالتی که امروز برای بررسی تأثیر ورزش و سیاست و اقتصاد را دارند، رویکرد هزینه و فایده است .
من معتقدم افراد ورزشی به تنهایی نمیتوانند استراتژی سیاسی کشور را در ورزش پیاده کنند. مثلا ما در جهان کنونی برای دست یافتن به حقوق خودمان خصوصا حقوقی که امروز متصور می کنیم- مثلا حقوق هسته ای خودمان- در تلاش هستیم .با حضور سیاسیون در ورزش می توانیم از ظرفیت ورزش هم برای احیای این حقوق استفاده کنیم.
یکی از اهداف این دولت عدالت اجتماعی است. شما نگاه کنید تیمهای فوتبال را بین همه استانها تقسیم میکنیم تا از این طریق ورزش را در سطوح رقابتی جامعه بکشانیم، تا اوقات فراغت از یک سو و از سوی دیگر وحدت بین استانی و مردم هر استان را در دفاع از یک چیزی به نام تیم ورزشی را هدف قرار دهیم . من فکر می کنم که باید مسائل ایران را در وضعیت خود ایران بسنجیم. در حال حاضر یک کشور مثل ماست و آن کشور کره شمالی است. البته نه کامل مثل ما چرا که ایدئولوژی حاکم بر کره شمالی اساسا امکان رشد و توسعه را از آن کشور گرفته ولی آنها مانند ما در مسائل هسته ای مسیر ویژه ای را می روند.
پس شما با حضور سیاسیون در ورزش موافق بودید؟
با توجه به وضعیت بین المللی که در آن قرار داریم، مثلا قطعنامه 1929 علیه ما صادر می شود و ما تحت فشار بین المللی قرار می گیریم، ورزش می تواند بخش مهمی از این فشارها را دور بزند و ما را بالانس کند یا مسایلی که الان بر سر هدفمندی یارانه ها علیه کشورمان مطرح می کنند، ورزش نقطه اتکایی خوبی برای مقابله است. در این حالت ما نیازمند افراد ورزشی صرف نیستیم، بلکه نیازمند به افراد استراتژیست و افراد سیاسی هستیم.
آیا آدمهایی با این مشخصات در ورزش نداریم که مجبوریم از سیاسیون استفاده کنیم؟
اینها را در ورزش داریم ولی چون ما یک کشور در حال توسعه هستیم، افرادمان در ورزش و بوروکراسی عمدتا سیاسی می شود و بوروکراسی سیاست زده می تواند موجب روی کار آمدن هر جور فردی شود. امکان بکارگیری افراد برتر را در اینجا به ما نمی دهد ،چون ساخت سیاسی ما در حال گذار هست ما مواجه با یک بروکراسی سیاست زده هستیم که افراد برتر را به کنار خواهد برد این وضعیت کشور در حال توسعه است.
شما در مورد ورزش سیاسی چه نظری دارید ؟ اگر اشتباه نکنم دوره اصلاحات بود که ورزش سیاسی به مفهومی که گفتید وارد بحث شد. اینجا یک موضوعی پیش آمد که ورزش قربانی سیاست شد این اشکال نبود؟
این یک اشکال بود. چون نگرش دولت اصلاح طلب تغییرات حکومتی در داخل کشور بود و از این رو ورزش را در راستای خواسته هایی به کار برد که عمدتا در چارچوب اصلاحات نبود، بلکه در نوعی براندازی و تجدیدنظرطلبی در ساخت سیاسی دنبال می شد. آن مورد اشکال بود، ورزش در آن زمان سیاست زده شد ولی ورزش سیاسی امروز می تواند ما را در مشکلات بین المللی و جایگاه مناسب تر هدایت کند. مثلا در وضعیت داخلی ما در مقابله با فتنه ?? نیازمند وحدت داخلی در استانها هستیم بنابراین باید ورزش را باید بکشانیم به شهرستانها تا بتوانیم وحدت حداقلی را در بین افراد بوجود بیاوریم.
شما مدافع این هستید که تیم های لیگ برتری فوتبال به شهرستان ها داده شود؟
از نظر اقتصادی پرهزینه است و قابل قبول نیست ولی از نظر سیاسی جایگاه مناسبی خواهد داشت. از آنجایی که عمدتا در اقتصاد و سیاست از یک تئوری به نام هزینه و فایده بهره گیری می شود، می خواهم بگویم که ما فرصتهایی در ورزش داریم که برتری فایده در اقتصاد و سیاست را در بهترین نوع آن به دنبال دارد. من معتقد هستم ایران هزینه اقتصادی برای ورزش می کند اما فایده های سیاسی که در عرصه داخلی و خارجی به دست می آور،د برایش بسیار است.
ورزش ما بهتر است خصوصی شود یا به همین شکل سهم دولت زیاد باشد ؟
راه حلی که می خواستم بدهم فایده در سیاست داخلی و خارجی و برابری هزینه و فایده ورزش در اقتصاد است. یعنی ما باید هزینه و فایده خود را در اقتصاد مساوی کنیم. آنقدر که خرج می کنیم به طور مساوی به دست بیاوریم که بتوانیم در سیاست دنبال فایده محض آن باشیم. در چنین حالتی ما باید ورزش را مردمی کنیم. فرضا برخی از طبقه پایین هست که از هدفمندی یارانه سود بدست می آورد این سود را در ورزش بکار بگیرند یک سهام عدالت دارند و می خواهند این سهام عدالت را در ورزش جا به جا کنند که این مستلزم این است که مسئولین کشور، ورزش را مردمی کنند، نه خصوصی چرا که از آن بهره برداری سیاست زده خواهند کرد. همانطوری که امام فرمودند اقتصاد باید مردمی شود و برخی مردمی شدن را با خصوصی شدن اشتباه گرفتند. بنده فکر می کنم ورزش باید مردمی شود تا اساسا موجب تندرستی عمومی از یک طرف و از سوی دیگر رفتن به رقابت های داخلی و مدال آوری بین المللی شود.
نظرتان در مورد نتایج کاروان ورزشی ایران اگر در بازیهای آسیایی چین چیست ؟
من نگاهم به ورزش اول ایران یعنی کشتی است ورزش پهلوانی و مدال آور ما که در همه مسابقات یار ویاور مردم و کشور بوده اند و همین جا هم می گوییم حتی اگر قهرمانان ما مدال آوری هم نکنند بازهم قدر دان زحمات آنها هستیم.
استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد در واکنش به حمایت صادق زیباکلام از «بنلادن» و «القاعده»گفت: القاعده ساخته و پرداخته آمریکا است تا در مقابل اسلام سیاسی و انقلابی بایستد.
به گزارش فارس، صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در بخش دیگری از سخنان خود در مناظره با حسین اللهکرم درخصوص پیامدهای اشغال سفارت آمریکا در سال 58 گفت: بیانیه الجزایر توافق ایران و آمریکا با الجزایر بود که در سال 59 موجب آزادی گروگانها شد.
وی افزود: من فکر نمیکنم از سال 59 تا به امروز شنیده باشید که تشکلی دانشجویی برنامهای را در خصوص بیانیه الجزایر ترتیب داده باشد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه بیانیه الجزایر هزاران بار خفتبارتر از قرارداد ترکمنچای بود، خاطرنشان کرد: پیامدهای این بیانیه این بود که آمریکا برای آزادی گروگانهای خود پیشنهادهایی را به ایران داد اما ایران آن را نپذیرفت.
زیباکلام تصریح کرد: یکی از پیشنهادات آمریکا این بود که آنان از شکایت شهروندان آمریکایی علیه ایران جلوگیری خواهند کرد، چون شکایت از ایران محدود به 53 نفر گروگان آمریکایی نبود.
وی اضافه کرد: پس از آزادی گروگانهای آمریکایی ایرانیانی که پس از انقلاب اسلامی به آمریکا مهاجرت کرده بودند و وضعیت مالی خوبی داشتند از این قصه سود بردند.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: تمامی اموال این افراد در ایران مصادره شده بود اما آنان در آمریکا گرینکارت گرفته و در کشور آمریکا تبعه شده بودند و در نتیجه برای بازپسگیری اموال مصادره شده خود توسط ایران به دادگاه لاهه شکایت کردند.
زیباکلام اظهار داشت: دادگاه لاهه در نتیجه رسیدگی به این پروندهها به ایران اعلام کرد که ضمن اینکه باید اموال آنان پس داده شود، باید غرامتهایی نیز به آنان پرداخت شود. از سوی دیگر آمریکا اموالی از ایران را بلوکه کرده بود که به روایتی 11 و به روایتی دیگر 13 میلیارد دلار بود و ایران تمامی این اموال را بابت غرامت به ایرانیان و طاغوتیانی که به آمریکا مهاجرت کرده بودند، پرداخت کرده و حتی بیشتر از این مبلغ را به صندوق دادگاه لاهه ریخت و این پیامدهای تسخیر لانه جاسوسی بود.
وی ادامه داد: تسخیر سفارت آمریکا نقطه تاریکی در انقلاب اسلامی بود و دموکراسی را از میان برد؛ تسخیر این سفارتخانه آزادی و دموکراسی را از میان برده که باید توجه داشت آزادی و دموکراسی از دستاورهای انقلاب بود.
* اللهکرم: «سیا» در کودتای 28 مرداد نقش اصلی را ایفا کرد
حسین اللهکرم در ادامه این مناظره گفت: در کودتای 28 مرداد سال 1332 عناصر اصلی این کودتا آمریکا و انگلیس بودند البته گفته میشود که روسها هم نقش داشتند. البته باید توجه داشت که نقش اصلی را در این کودتا سازمان جاسوسی آمریکا بازی کرد.
* زیباکلام: آمریکاییها موحدتر از مردم کره شمالی هستند
زیباکلام در ادامه خاطرنشان کرد: اطلاعات عمومی من به من میگوید که ما با برخی از کشورها رابطه داریم اما سیاست آنها تفرقه است و این کشورها را در تخم چشم خود جای میدهیم.
وی افزود: جمهوری اسلامی ایران سودای الهی دارد و قصد دارد به کشورهای حامی الهی بپیوندد که نمونههای آن رابطه با هوگو چاوز و یا حزب بعث سوریه است که به خدا اعتقاد ندارند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اگر ملاک توحید باشد و اعلام کنیم که در کدام کشور انسانها موحدتر هستند، میتوان گفت آمریکاییها موحدتر از مردم کره شمالی و... هستند.
زیباکلام خاطرنشان کرد: جرجبوش وقتی به کشور عراق حمله کرد اعلام داشت این حمله نظامی رسالت و نوعی آزادی است و استدلال اوباما برای حضور در عراق و افغانستان این است که ما به مردم این کشور کمک میکنیم و کسی نمیگوید که آنان به خاطر زجر بشریت به این اقدام دست میزنند و آمریکا به این اقدامات خود اعتقاد دارد که ایران برخلاف آن معتقد است.
* اللهکرم: طبق سیاست اسلامی باید با کشوری رابطه داشته باشیم که بر ما سلطه نداشته باشد
در ادامه این مناظره حسین اللهکرم گفت: امروز محلیگرایی و منطقهگرایی در مقابل جهانی شدن ایستاده است و کشور روسیه متکی بر ملیگرایی افراطی است و رویکرد جهانی در کشورهای دیگر به این سمت است.
وی افزود: برخی معتقدند جهان به سوی دهکده جهانی پیش میرود اما عدهای دیگر معتقدند که خرده فرهنگها به سوی ملیگرایی پیش میروند.
این کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: سیاست اسلامی مشخص کرده تا با کشوری رابطه داشته باشیم که بر ما سلطه نداشته باشد. اخیراً کشور ما اعلام داشته که با اروپا و گروه 1+5 مذاکره خواهد داشت اما آیا آنان میپذیرند که رژیم صهیونیستی هنوز دارای سلاح هستهای است؟
زیباکلام در خصوص تفاوت کشور ژاپن با آمریکا گفت: کشور ژاپن اجازه تشکیل ارتش برای خود را ندارد، درحالی که آمریکا 800 پایگاه نظامی در دنیا دارد و من فکر میکنم این اقدام برای ایجاد سلطه و تسلط و کنترل بر رقبا در منطقه است.
* زیباکلام: برای «بنلادن» و «القاعده» احترام قائلم
صادق زیباکلام در ادامه مدعی شد: معتقدم مشکل ایران با آمریکا به واسطه اسلام نیست و به واسطه این امر نیست که آمریکا دین مسیحیت و ایران دین اسلام دارد.
وی با بیان اینکه تضاد القاعده را با آمریکاییها با تمام وجود میفهمم، خاطرنشان کرد: برای «اسامه بنلادن» و ... احترام قائلم، چون آنان به اعتقاد خود پایبند هستند. اما اگر ایران با دشمنان خود همانند طالبان و القاعده میجنگید و آنان را میکشت به اینجا نمیرسیدیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: ایران از مردم چچن که مسلمان هستند حمایت نمیکند؛ مگر آنان مسلمان نیستند؟ پس چرا از مردم فلسطین و لبنان حمایت میشود؟ چرا دوگانگی وجود دارد؟
زیباکلام اظهار داشت: برای القاعده بسیار احترام قائلم، چون آنان معتقدند که از «باراک اوباما» متنفرند، چون عامل ظلم است و از سوی دیگر با «مدودوف» و «پوتین» نیز مخالفند و به آنها تعظیم نمیکنند و هرگز «هوگو چاوز» را به حرم امام رضا(ع) نمیبرند.
وی خاطرنشان کرد: القاعده اسلام و رسول خدا را قبول دارد و غیر از آن با همه دشمن است اما ایران یکی در میان با کشورهای دوست و با کشورهای دیگر دشمن است و به اسلامی بودن خود نمینگرد.
* انتقاد اللهکرم از حمایت زیباکلام از «القاعده»؛ القاعده ساخته و پرداخته آمریکا است
در ادامه حسین اللهکرم گفت: نگرشهای مارکسیستی در میرحسین موسوی و موسویخوئینیها و ... موجود بوده و هست.
وی افزود: امروز نبض جهان در مسکو زده نمیشود اما باید توجه داشت که روزی این نبض در روسیه به صدا در میآمد. آیا روسیه قدرت استعماری دارد؟ اگر مرگ بر آمریکا میگوئیم، باید به این شعار ادامه دهیم، چون آمریکا دارای قدرت استعماری است.
این کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: القاعده همراه آمریکا بوده و چرا آقای زیباکلام اینگونه سخن میگوید؟ القاعده ساخته و پرداخته آمریکا است تا در مقابل اسلام سیاسی و انقلابی بایستد. چرا میگوئید من القاعده را دوست دارم؟
اللهکرم با تأکید بر اینکه القاعده ابزار مسلم آمریکاست، افزود: کشور چچن را القاعده و آمریکا حمایت میکنند و پاشنه آشیل ضعف روسیه در منطقه چچن است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: اگر فکر میکنید جمهوری اسلامی ایران در خواب است، صددرصد اشتباه میکنید. شما باید تطبیق دهید که چرا ایران از فلسطین حمایت میکند و چرا از منطقه چچن حمایت نمیکند. به این دلیل که در منطقه چچن جای پای استعمار مشاهده میشود.