سخنرانی حاج حسین الله کرم در مراسم تشییع شهیدان گمنام
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شهیدانی که در شب عملیات به دیدار مهدی موعود شتافتند و از آن پس تاکنون، فقط او را همدم تنهایی شبهای خویش یافتند.
سلام بر شهیدانی که سالهای سال تنها زائر شبهای جمعه شان مادر رزمندگان، زهرای اطهر سلام الله علیه بوده است.
سلام بر پهلوهای شکسته که روضه دیوار و در همراه دارند.
سلام بر سرهای جدا و پیکرهای خرد شدهای که دلها را عاشورایی میکنند.
سلام بر شهیدانی که امروز ساحل چشم امام زمان عجلالله تعالی فرجهالشریف را بارانی کردهاند.
سلام بر شهیدانی که امروز چراغ کوچههای دل ما را از شعف چراغانی کردهاند تا سنگفرش قدم امام زمان گردد.
سلام بر شهیدانی که حفظ یاد و نامشان نیز ارزش شهادت دارد.
سلام
بر لالههای گمنامی که یک ملت برادر و خواهر دارند که امروز با پرچم چفیه
و چادر و قلبی محزون به تشییع پیکرهای مقدستان آمدهاند.
ای شهیدان امروز آمدهایم تا در دریای وجودتان غوطهور شویم.
آمدهایم تا بار دیگر روزهای مقاومت را مروری دوباره کنیم.
آمدهایم
تا گزارش دهیم بعد از شما چه کردهایم؟ آیا راه امام و شهیدان را
رفتهایم؟ یا در هر مرحله عذری آوردهایم؟ راستش شرمنده قدوم خونین
شمائیم، چرا که هنوز خون شما خشک نشده بود، عدهای دست به تغییر مفاهیم
ارزشی و انقلابی زدند، یکبار به نام توسعه، نابرابریها را افزایش، فقر و
فساد را گسترش و فاصله طبقاتی را عمیقتر کردند. بار دیگر به نام آزادی،
علاوه بر تداوم راه به اصطلاح توسعه، با انحصارطلبی تبعیض را حاکم و عدالت
را به مسلخ و ارزشها را به تمسخر کشیدند.
و
سر انجام هر دو دسته، در اثر شکمهای برآمده از حرام رای به تغییر
استراتژی مقاومت به سازش دادند و گفتند در عصر جهان تک قطبی، راهکار
دیگری جز پذیرش اصلاحات مورد نظر جریان سلطه را ندارند. اما دیری نگذشت که
شاهد شکوه مقاومت در جنوب لبنان بودیم که با بیرون راندن اشغالگران
خونآشام اسرائیلی به پیروزی شگفتی رسیده و خط بطلان بر استراتژی سازش و
تسلیم کشیدند و ما نیز به طور عینی عملی شدن سخنان پیر جماران را مشاهده
کردیم که راه و رسم مقاومت کورشدنی نیست، آری در این شرایط بود که همهچیز
زیر و رو شد. در این میان گرچه جریان سازش و و توسعهگرای بیعدالت و
آزادیخواه انحصارطلب به شدت به تکاپو افتادند و بیرون از هر قاعدهای دست
به سوی بیگانگان دراز کردند و با تحصن در مجلس ششم به تحریم انتخابات دست
زدند و مردم را به مقاومت مدنی (بخوانید شورش) دعوت کردند، ولی درخشش سرخی
مقاومتی که این بار همگان را از لبنان و تداوم راه شهیدان فرا خوانده بود.
و رهبریئی که بیمنت تداوم مقاومت را در عدالتخواهی و مبارزه با فقر و
فساد و تبعیض میداشت دست رد بر سینه جریان سازش با سلطه زد و جریان
عدالتخواهی با حضور گسترده مردم در پیروی از رهبری شکل گرفت و اکنون با
ورود قدم خونین شما، شفق پیروزی در آژانس شورای حکام انرژی درخشیدن گرفت و
جهان سلطه، در برابر ایستادگی ایران اسلامی سر خم کرد زیرا دولت
عدالتخواه با مصوبه مجلس اصولگرا ملزم به اخراج جاسوسان هستهای در صورت
ارسال پرونده هستهای ایران به شورای امنیت شده بود . از این رو سلطهگران
برای حفظ جاسوسان هستهای در ایران، نه تنها عقبنشینی از مواضع قبلی
کردند بلکه همکاریهای ایران را با آژانس اتمی ستودند.
ای شهیدان!
امروز
شاهد تحقق سخنان رهبری فرزانهایم که فرمودند هر گاه مقابل جریان
حرامخوار و مفاسد اقتصادی بایستید به اعتراض برمیخیزند و در مرحله بعد
فریاد میزنند و در نهایت (مرحله سوم) نعره آنان را خواهید شنید.
از
اینرو جریان سازشی که در طول 16 سال گذشته طبقه ثروت ـ قدرت را به وجود
آورده بود ابزارهای لازم را در ستاد ضدعدالت جمعآوری کردند و قبل از آغاز
حاکمیت اصولگرا دست به کار شدند تا بدین ترتیب جلوی برقراری عدالت را
گرفته یا آن را به تاخیر اندازند.
لذا توجه همگان را به نکات زیر جلب مینمایم:
1.
برنامه چهارم توسعه به گونهای تنظیم شده است تا با 9 هزار میلیارد تومان
کسری بودجه، امکان هرگونه اجرای عدالت را ناممکن سازد، البته بدهی 40
میلیارد دلاری بالقوه و بالفعل که با بیع متقابل به 100 میلیارد دلار بدهی
بالغ میگردد در این برنامه لحاظ نشده است.
2.
ساختار برنامههای 4 گانه برای دستیابی به چشمانداز 20 ساله، بر اساس
سخنان آقای سیدمحمد خاتمی که در اجلاس اخیر مجلس خبرگان ادا گردید، به
گونهای است که سه برنامه 5 ساله آن باید براساس رشد اقتصادی تنظیم گردد.
تا در برنامه آخر امکان تحقق عدالت حاصل گردد، لذا آقای خاتمی در همان
مجلس میگوید که در برنامه چهارم توسعه (اول چشمانداز) فاصله طبقاتی و
فاصله دهکهای پایین و بالای جامع افزایش خواهد یافت (یعنی از حدود 1 به
5/19 تبدیل به 1 به 21 افزایش خواهد یافت)
3. آقای هاشمی رفسنجانی در سخنرانی اجلاس ائمه جمعه میگوید:
الف)
اگر رشد 8 درصدی در برنامه چهارم رخ ندهد، کشور به زانو در خواهد آمد، آن
هم به گونهی که پس از 4 سال آتی دیگر نمیتوان جلوی آن را گرفت.
ب)
جامعه کنونی به دو قطب تقسیم شده که یک قطب تهاجم میکند و مدیران شایسته
را کنار میگذارد که اگر تداوم یابد، قطب دیگر هم دست به تهاجم زده وحدت
جامعه بر هم خواهد خورد.
ج)
از آنجا که کوچکترین موضعگیری مسؤولین ایرانی تحلیل جهانی میشود و توسط
بوقهای تبلیغاتی جهانی بر علیه ایران به کار گرفته میشود میبایستی
کلیه مسؤولین در موضعگیری خود دقت لازم را داشته باشند (این بحث ناظر بر
اظهارات دکتر احمدینژاد پیرامون محو اسرائیل اشغالگر از صفحه فلسطین
اشغالی است)
4.
آقای حسن روحانی نیز در سخنرانی اجلاس ائمه جمعه، ضمن مقایسه سه دولت
هاشمی، خاتمی و احمدینژاد، اولی و دومی را میانهرو و دولت احمدینژاد را
بازگشت به وضعیت سالهای 1368 (یعنی دوران اولیه پس از جنگ تحمیلی که
ایران دارای سیاست رادیکالی میباشد) میشمرد.
او
میانهروی هاشمی را که موافق طبع جهان سلطه است حاصل دو وجه میداند که وجه
اول در چارچوب نامهنگاری هاشمی و صدام که منجر به آزادسازی آزادگان گردید
میباشد و وجه دوم موضعگیریهای هاشمی در محکومیت تهاجم صدام به کویت است
او در ادامه سخنرانی دولت خاتمی را به دلیل دادن آزادی در داخل کشور
میانهرو میداند. وی معتقد است احمدینژاد در دو بحث (محو اسرائیل که
منجر به بیانه محکومیتآمیز کوفی عنان و شورای امنیت گردید و بحث
دوم
را عملکرد دولت احمدینژاد در اجلاس سپتامبر شورای حکام انرژی اتمی
میداند که منجر به قطعنامه تهدیدآمیز سران حکام در ارسال پرونده اتمی
ایران به شورای امنیت گردید) وضعیت ایران را به سالهای اولیه پس از جنگ
تحمیلی به عقب برده است.
حسن روحانی در نهایت میگوید که عدم به کارگیری مدیران موجب زیرزمینی شدن آنان میگردد و امنیت داخلی را با چالش رو بهرو میسازد.
فصل
مشترک گفتههای آقای هاشمی و حسن روحانی را میتوان در کنار گذاشتن مدیران
شایسته (از دیدگاه این دو تن) دانست به طوری که هرگونه تداوم آن موجب بر
هم زدن وحدت و اخلال در امنیت داخلی است (البته در بطن این گفتهها نوعی
تهدید علیه دولت احمدینژاد مطرح است) در تحلیل مطالب فوق، به طور کلی
میتوان گفت: اولا اگر جریانات داخلی معتقد به دموکراسی (اسلامی یا
سکولار) اند باید بدانند که احمدینژاد با اخذ حدود 18 میلیون رای به
عنوان رئیسجمهور منتخب، در بکارگیری همکاران خود آزاد میباشد. البته
آزادی مخالف در هرگونه دموکراسی، براساس آزادی بیان و انتقاد به منظور
ایجاد چالش موثر در کسب آراء در مراحل بعدی انتخابات میباشد این در حالی
است که هر گونه شیوه تهدید مذموم تلقی میگردد.
ثانیاً
اگر منتقدین دولت احمدینژاد معتقد به اجرای سیاستهای کلی از سوی رهبری
انقلاب میباشند توجه آنان را به بخشهایی از سخنان رهبر فرزانه انقلاب
جلب مینمایم.
1- در
حالی که زمان کوتاهی از تشکیل دولت گذشته است، برخی که در بعضی مسایل 5
سال صبر کردهاند، پای بر زمین میکوبند که چرا فلان کار نشده است.
2- متاسفانه
به رغم گذشت 5/2 ماه از آغاز کار دولت جدید، برخی توقعات و انتظاراتی مطرح
میشود که 6ماه و یک سال بعد از آغاز کار دولتهای قبل مطرح نمیشد.
3- باید
ضمن تاکید بر مشترکات و محکمات نظام، از هر گونه اقدام و سخنی که باعث
عمیقتر شدن کدورتهای دوران انتخابات میشود جدا پرهیز کرد.
4- امروز
بحمدالله رئیسجمهور محترم و دولت با شعارهای انقلابی و حرکت و تلاش جدی
برای آن آماده و همه باید از دولت و رییسجمهور حمایت کنند و به آنان کمک
کنند.
5- اظهارات و انتقادها و مطالب برخی روزنامهها به دولت غیرمنصفانه است.
6- از طرح هر مسئله که فضای همدلی و همکاری را تضعیف میکند باید استغفار کرد.
از
این رو ستاد ضدعدالت بداند که اگر تابع رهبریاند باید از حرفهایشان
استغفار کنند و برعکس آن، دولت را کمک کنند و چنانچه تابع دموکراسیاند
تنها و تنها در استفاده از آزادی بیان و انتقاد، میتوانند در راستای کسب
آرا در مرحله بعدی بکوشند و از هرگونه تهدید دولت منع میباشند. ستاد
ضدعدالت معتقد به کنار گذاشتن مدیران شایسته میباشد بداند کسانی که
برکنار شدهاند عمدتاً شامل یکی از موارد زیراند:
1- افرادی که در 15 هیئت مدیره حضور داشته و از هریک مبلغ 2 میلیون تومان حقوق دریافت میکردهاند.
2- روسای
بانکهایی که 60 درصد تسهیلات بانکی را در اختیار 3% افراد جامعه
گذاشتهاند و منابع مالی و بانکی فعال در بورس داخلی را به سوی بورس دبی
بردهاند.
3- آنهایی که با شعارخصوصیسازی آمدهاند، ولی در برخی از بخشها تا 508 برابر حجم سرمایهگذاری دولتی را افزایش دادهاند.
4- 60 تن از معاونین و مدیران کلی که دوسال قبل 5/1 میلیارد دلار برای ایجاد کارخانه
سیمان دریافت کردهاند لکن هنوز در برپایی آن اقدامی به عمل نیاوردهاند.
البته توجه ستاد ضدعدالت را به عملکرد جریان عدالتخواه در این مدت کوتاه در موارد زیر جلب مینمایم.
1- واگذاری سهام عدالت به 8 میلون نفر که قرار است قبل از پایان سال جاری به آنها تحویل گردد.
2- برگزاری
جلسات هیئت دولت در مناطق محروم کشور مانند خراسان جنوبی و... که موجب
گردید طرحهایی که باید چند سال در بوروکراسی دولت رفتوآمد میکرد، ظرف
چند روز حضور هیئت دولت انجام گردیدند.
3- واگذاری هزاران میلیارد تومان تسهیلات برای ساخت 7 هزار روستا و گازرسانی به 9 هزار روستا
4- افزایش 50 درصدی جوایز صادراتی
5- تاسیس
صندوق مهر رضا برای حمایت از اشتغال و ازدواج جوانانی که حسرت دریافت 500
هزار تومان وام از بانکهایی داشتند که وامهای میلیاردی به خواص واگذار
میکنند.
6- اساسیترین
حرکت دولت در دیپلماسی همهجانبه شکل گرفت که قدرتهای بزرگ چارهای جز
عقبنشینی در مقابل ایستادگی و مقاومت ملت در حفظ حقوق هستهای ایران
اسلامی را نداشت. جالب اینکه حتی تا چند روز قبل از اجلاس نوامبر آژانس
هستهای، ستاد ضدعدالت پیشنهاد تعطیلی کارخانهUCF اصفهان را برای جلوگیری از ارسال پرونده هستهای ایران به شورای امنیت را تبلیغ کرده و تنها راه چاره میدانست.
در پایان چند تذکر را اعلام میداریم
1- مجلس
اصولگرا بداند که اولویت وزرا برای رییسجمهور در چارچوب دستهای پاک –
همدلی با کابینه قرار دارد. البته تخصص و تعهد و... نیز مورد توجه است و
از آنجا که در وزارت نفت با چهرههایی که دارای تابعیت دوگانهاند به طوری
که برخی در قراردادهای نفتی به 10 میلیارد دلار اختلاف متهم میباشند.
میتوان چارچوب دستهای پاک – همدلی را بهتر درک کرد از این رو به نظر
میرسد که مجلس اصولگرا تحت تاثیر ستاد ضدعدالت در «نه» سوم به رییسجمهور
بازی خورده است.
2- توجه
ریاست محترم قوه قضائیه را به این نکته جلب میکنیم که اگر امنیت سرمایه
را در یک روی سکه قرار دهیم، مبارزه با مفاسد اقتصادی در روی دیگر آن سکه
قرار خواهد گرفت و از آنجا که اعلام اسامی مفسدان اقتصادی، نوعی
بازدارندگی میآورد بهتر است با ارائه لایحهای درخواست قانونی شدن اعلام
اسامی را تعقیب نماید.
3- به
شهردار تهران هشدار میدهیم بیتوجهی در استقبال از تشییع پیکر 110 شهید
گمنام هرگز قابل بخشش نیست زیرا ایشان علاوه بر همرزم بودن با این شهدا،
در زمان انتخابات ریاست جمهوری و برای گرفتن رای از مردم در تلویزیون به
شدت در رثای شهدا گریست و از سوی دیگر وقتی شهردار تهران شد، شاهد تعداد
بسیار متعددی از پلاکاردهایی مبنی بر خیر مقدم بودیم چنانچه خیابان بهشت
(محل شهرداری) به خیابان پلاکاردآباد تبدیل شده بود حال سوال اساسی این
است که آیا عدم استفاده از حتی یک پلاکارد در رثای 110 شهید گمنام در
مقابل شهرداری تهران و شورای شهر تهران که در مسیر حرکت کاروان شهدا قرار
داشت را در چارچوب داستان طلحه و زبیر باید جستوجو کرد یا اینکه بگوییم
چون این شهیدان گمناماند و کسی را ندارند به آنها بیتوجهی کردهاید.
آقای شهردار اگر یک قهرمان فرضا ورزش تکواندو به کشور بیاید چند پلاکارد
در استقبال آنها زده خواهد شد. راستش را بگویید آیا این 110 شهید برای شما
و امثالهم ارزش درج یک پلاکارد را نداشتند. به هرحال بدانید که امروز
انسانهایی بیشماری چفیهها و چادرهای مشکی خود را پلاکارد خیر مقدم به
شهدای گمنام کردند.